ای وای بر اسیری

ساخت وبلاگ
هر نسيمي كه نصيب از گل و باران ببردمي تواند خبر از مصر به كنعان ببردآه از عشق كه يك مرتبه تصميم گرفت:يوسف از چاه درآورده به زندان ببردواي بر تلخي فرجام رعيت پسریكه بخواهد دلي از دختر يك خان ببردماهرویی دل من برده و ترسم اين استسرمه بر چشم كشد، زيره به كرمان ببرددودلم اينكه بيايد من معمولي راسر و سامان بدهد يا سر و سامان ببردمرد آنگاه كه از درد به خود ميپيچدناگزير است لبي تا لب قليان ببردشعر كوتاه ولي حرف به اندازه ی كوهبايد اين قائله را "آه" به پايان ببردشب به شب قوچي ازين دهكده كم خواهد شدماده گرگي دل اگر از سگ چوپان ببردحامد عسکری ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 52 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1402 ساعت: 17:33

...و من كه رهگذري در صداي بارانمهنوز فرق تو را با خودم نمي دانمتو هفت چلچله كوچي ،بهار تازه ئ منمن شكسته، اسير چهل زمستانمتبر بگير و بر آشوب و تن به تن بشكنمرا كه شاخه اي از يك درخت عريانمشبي بهشت خدا را به خاطر آوردمبه اسم سيب رسيدم شكست دندانمترانه ، سايه ندارد ترانه بي برگ استبه خاطر تو از اين پس درخت مي خوانمسپند وكندر و آتش چه قابلي داردبيا بيا كه برايت غزل بسوزانم!!! ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 39 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1402 ساعت: 17:33

به حرفهای عجیبش عجیب شک دارم

به این خدای عجیب و غریب، شک دارم!

به ساده لوحی آدم، به حیله شیطان

به راز باغ درختان سیب، شک دارم!

به سوز آتش دوزخ، به لطف آب بهشت

به این حکایت انسان فریب، شک دارم!

ز بسکه تیر دعایم به سنگ خورده دگر

به صدق آیه امن یجیب، شک دارم !

همیشه سایه ای از ترس پیش رویم بود

در آن زمان که سرودم عجیب شک دارم...

محمد حسین خوشنویسان

(بیداد خراسانی)

ای وای بر اسیری...
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 559 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 18:11

مرا ترکی است مشکین موی و نسرین بوی و سیمین بر سها لب ، مشتری غبغب ، هلال ابروی و مه پیکر چو گردد رام و گیرد جام و بخشد کام و تابد رخ بُود گلبیز و حالت خیز و سحر انگیز و غارتگر دهانش تنگ و قلبش سنگ و صلحش جنگ و مهرش کین به قد تیر و به مو قیر و به رخ شیر و به لب شکّر چه بر ایوان ، چه در میدان ، چه با مستان ، چه در بستان نشیند ترش و گوید تلخ و آرد شور و سازد شرّ چو آید رقص و دزدد ساق و گردد دور، نشناسم ترنج از شَست و شَست از دست و دست از پا و پا از سر ! { جیحون یزدی } ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 16:54

پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنیدمن که رفتم بنشینید و ... هوارم بزنیدباد هم آگهـــی مرگ مرا خواهد بردبنویسید که: "بد بودم" و جارم بزنیدمن از آیین شما سیر شدم ... سیر شدمپنجـــه در هر چه کـه من واهمه دارم بزنیددست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنیدآی! آنها! که ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 18:56

باید کــــه ز داغم خبــری داشته باشدهر مرد که با خود جگری داشته باشد حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکــر دشمن  پسری داشتـــه باشد ! حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل بازیچــــه ی  دست  تبــــری  داشتـه  باشد سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تــــو دیــــن دگـــری داشته باشد ! آویخــــ ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 18:56

من و نسیم نگاهت من و ترنم عشقمن و شمیم حضورت ، من و ترنم عشق   نگاه منتظر من، و حجم عاصی کوه و عطر روح نواز گناه گندم عشق   دوباره می خورم از نو ، چه سیب یا گندم چه فرق می کند آغاز راه مردم عشق   شراب خانگی چشم غمگسار تو و.... من و دخیل دمادم به حضرت خم عشق   تو آشنای منی و منم غریب نگات چه اتفاق عج ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 18:56

یک درختِ پیرم و سهم تبرها می شوم مرده ام، دارم خوراكِ جانورها می شوم بی خیال از رنجِ فریادم تردّ د می کنند باعث لبخندِ تلخِ رهگذرها می شوم با زبان لالِ خود حس می کنــــــم این روزها هم نشین و هم کلام کور و کرها می شوم هیچ کس دیگر کنارم نیست، می ترسم از این این کــــــــه دارم مثل مفقودالاثـرها می شو ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 18:56

صبر کن آشنای دیروزی،  بنگر عاشقت حقیر شدست بنگر جنگل محبت او ، همه ی حاصلش کویر شدست صبر کن مبتلای عشق زمین همه ی عشق ها زمینی نیست بنگر کین عقاب شهپر باد،  در کمند دلت اسیر شدست منم آن زاهدی که عاشق شد وتمام جهان بر او خندید تو بخند آشنای عهد قدیم دلم از زندگیم سیر شدست شاید امروز وقت نقاشیست،  موس ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 18:56

خیال بودن تومن از خیال تو هر دم خیال می سازم         هزار فکر بعید و محال می سازم خیال می کنم انگار.... هم قفس شده ایم        برای پر زدن با تو بال می سازم برای اوج گرفتن، به شوق شادی توچه قصه ها که از این قیل و قال می سازم خیال می کنم انگار مال هم شده ایممن از تجسم عشقت وصال می سازم قفس برای من و ت ای وای بر اسیری...ادامه مطلب
ما را در سایت ای وای بر اسیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sleepyboy بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 18:56